گفتی یکم احتیاج به سکوت دارم، یکمم هم زمان. گفتی درمانش تنهایی با کمی دوری‌ست. آخرای تیر بود، مثل بید می‌لرزیدم. چشم امیدم به پائیز بود. آخه گفتی پائیز حالت خوب میشه. گفتم پائیز میای اینقدر همو بغل می‌کنیم و گرمِ هم می‌شیم که زمستون برامون میشه اردیبهشت. یکم گذشت دیدم خبری نیومد. گفتم شاید راهو گم کردی، شاید عطرم دیگه یادت نیست، شاید رنگم از ذهنت پریده. خب از یک جا به بعد خودم هم فهمیدم چرا دلواپسی نگاهم کمک به رسیدنت نمی‌کنه، ولی باز سکوت که بغلم می‌کرد تو زمزمه‌هام فریاد می‌زدم: قرار بود پائیز برگردی.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

غارِ تنهایی دکوراسیون منزل ، طراحی داخلی و محوطه سازی دریافت مجموعه جدیدتربن ها و بهترین ها Matt مارکت فايل وبلاگ تخصصی مهندسی هسته ای پرشین ویبره-persian-vibration Joy سامانه ستاره نوین